جامعهای سالم از طریق کاوش در هنر، ایدئولوژیهای خود را مورد آموزش قرار میدهد. موسیقی، تئاتر و اجرا، همگی ابزارهایی هستند که جوامع برای بهچالشکشیدن نظم و معرفی ایدههای نوگرایانه به کار میگیرند. هنرهای نمایشی، بازتابی از فرهنگ معاصر هستند و میتوان آنها را بهمثابه کپسولهای زمانی رویدادها، روندها و مدهای گذرا در نظر گرفت. ازاینرو، غالبا بهعنوان رسانهای آرمانی برای ترسیم تصویری ایدهآل از آنچه که «میتواند باشد» تلقی میشوند.
دسترسی سریع
آواز، رقص و قصهگویی، روایتی جذاب برای ایدههای نوین فراهم میکنند و میتوانند منبعی در دسترس برای همه اقشار و گروههای جامعه باشند. نفوذ گسترده هنر را در طول قرون متمادی میتوان بهعنوان محرک تغییر قلمداد کرد. در قرونوسطی، موسیقی و اجرا برای قرون متمادی لحنی آشنا داشتند. به دلیل ثبات و پایداری فرهنگ آن دوره، تغییرات اندکی در سبکها رخ میداد. امپراتوری روم و کلیسای کاتولیک، با ایجاد دژی مستحکم در جامعه، قدرت و ثروت را میان خود تقسیم کرده بودند.
در این دوران، شکاف طبقاتی بهطور قابلتوجهی عمیق بود. بااینوجود، هنر و اجرا در آن دوران منحصر به ثروتمندان نبود. آمفیتئاترهای روباز، مکانهای محبوبی برای گردهمایی مردم و تماشای انواع اجراها بودند. باگذشت زمان، صاحبان قدرت دریافتند که میتوانند با هدایت و کنترل روایتهای هنری، نفوذ فرهنگی خود را اعمال کنند.
برای اشراف قرن هفدهم و هجدهم، موسیقی و تئاتر تفریحی بودند که باید بهطور انحصاری برای نخبگان جامعه حفظ میشدند. این هنرها، در کلیساها، کاخها و بهصورت کنسرتهای خصوصی اجرا میشدند و تنها عده معدودی از ثروتمندان و قدرتمندان از آنها لذت میبردند. اما، با وقوع انقلابهای فرانسه و صنعتی، توازن قدرت فرهنگی در اروپا دگرگون شد و در قرن نوزدهم، طبقه بورژوازی بهطور کامل قدرت را به دست گرفت. در این دوران، اهمیت تاثیر هنر و فرهنگ، بهویژه موسیقی، درک و مورد بهرهبرداری قرار گرفت.
سرمایهگذاریهای هنگفتی بر روی اجراکنندگان و تجهیزات آنها انجام شد و کنسرتهای عمومی بهشدت محبوب شدند. ارائه این اجراها به مردم، به تجارتی پرسود تبدیل شد. در پی این استقبال، تقاضای فوقالعادهای برای ساخت مکانهایی برای نمایش این اجراها به وجود آمد.
این سالنهای جدید که بهعنوان «هنرهای نمایشی» شناخته میشدند، پشتیبانی مهمی از کیفیت اجراها ارائه میکردند. هر چه سالنها باشکوهتر و مجهزتر بودند، سود مالی حاصل از اجراها نیز افزایش پیدا میکرد و به همین دلیل، معماری این سالنها به عنصری کلیدی در رونق هنر و فرهنگ تبدیل شد.
در کنار تکامل هنرهای نمایشی، ساختمانهای محل اجرا نیز همواره در حال پیشرفت بودهاند تا تجربه شنیداری مخاطبان را ارتقا ببخشند. نمونه بارز این امر، سالن سمفونی بوستون، خانه ارکسترسمفونیک بوستون است که بهعنوان یکی از بهترین مکانهای موسیقی کلاسیک در جهان شناخته میشود.
این سالن، در سال ۱۹۰۰ بر اساس اصول آکوستیک علمی طراحی و ساخته شد. والاس کلمنت سابین، استاد فیزیک دانشگاه هاروارد، پیشگام در انجام اندازهگیریهای علمی برای درک رفتار صدا در فضاهای داخلی بود و سالن سمفونی بوستون، نمونهای برجسته از اهمیت این درک به شمار میرود.
بالکنهای کمعمق کناری در این سالن، از به دام افتادن یا خفه شدن صدا جلوگیری میکنند. درعینحال، سقف گنبدیشکل و طاقچههای پر از مجسمه در امتداد سه طرف سالن، آکوستیکی عالی برای هر صندلی فراهم میکنند.
با پیشرفت درک آکوستیک و فناوری، در عصر مدرن، اهمیت مکانهای هنرهای نمایشی برای ارتقای سبکهای خاص موسیقی، اجرا و هنر آشکارتر شده است. نور و آکوستیک را میتوان بهطور چشمگیری تغییر داد تا تجربه یکسانی در فضای باز و سپس در داخل خانه ارائه شود.
امواج صوتی، ارتعاشاتی هستند که در خط مستقیم حرکت میکنند. آنها تا زمانی که به یک سطح برخورد کنند به حرکت خود ادامه میدهند. بسته به نوع سطح، برخی از آنها از آن عبور میکنند، اما بیشتر اغلب به سمت ما منعکس میشوند و این انعکاس را بهعنوان صدا میشنویم.
این انعکاس صدا، در ساخت مکانهای هنرهای نمایشی از اهمیت بالایی برخوردار است. سطوح اطراف منبع صدا میتوانند بهطور قابلتوجهی بر نحوه تجربه شنوایی انسان تاثیر بگذارند. معماران و طراحان، قرنها علم آکوستیک را مطالعه کردهاند و در این فرآیند، مجموعههای باورنکردنی از مکانهای مناسب برای این هنرها ساخته شده است. امروزه، شاهد جابهجایی مرزهای این علم هستیم.
کیفیت صدای عالی، تنها به فضای داخلی محدود نمیشود. معماران، همچنان به دنبال راههایی برای ارتقای آکوستیک در فضای باز هستند. نمونه اخیر آن، آمفیتئاتر خیرهکننده لانه سنگی است که برای رفع کمبود فضای عمومی در منطقه ویهای (Weihai) چین ساخته شده است. این مکان که تحت تاثیر تشکیلات صخرهای منطقه طراحی شد و بهمثابه ادای احترامی به آمفیتئاترهای سنتی است، از نظر اجتماعی نقشی به همان اندازه مهم ایفا میکند.
جشنوارههای موسیقی، نمایشهای تئاتر و سایر رویدادها در این آمفیتئاتر، نشاط، رونق اقتصادی و تعاملات اجتماعی را به ارمغان میآورند و اجراکنندگان نیز از تجربیات جدیدی لذت میبرند. علاوهبر این، به دلیل فرم قوس طبیعی و دیوارهای سنگی دندانهدار، آمفیتئاتر لانه سنگی از آکوستیکی فوقالعاده برخوردار است.
درحالیکه برخی از مکانهای جدید هنرهای نمایشی به گذشته نگاه میکنند، برخی دیگر با جسارت به سمت نوآوری و اکتشاف گام برمیدارند. نمونه بارز این امر، مرکز ملی هنرهای کائوسیونگ در تایوان است که در زمان افتتاح، به بزرگترین مرکز هنرنمایشی جهان زیر یک سقف تبدیل شد. این مجموعه شامل چهار سالن اجرای سرپوشیده است: یک سالن اپرا با ۲۲۳۶ صندلی در قلب مجموعه، یک سالن کنسرت ۱۹۸۱ صندلی، یک تئاتر ۱۲۱۰ صندلی و یک سالن رسیتال ۴۳۴ صندلی. اما، نوآوری این مرکز به این قسمت ختم نمیشود.
پنجمین فضای اجرا، در نمای بیرونی ساختمان تعبیه شده است. جایی که، سقف به سمت زمین امتداد مییابد و یک تئاتر روباز رو به پارک ایجاد میکند. مرکز ملی هنرهای کائوسیونگ کاملا با نیازهای مختلف سازگار است و از فناوری بینظیری بهره میبرد. دیوارهای پانلدار، برای ایجاد سطوح مختلف جذب صدا قابلچرخش هستند. تئاتر، میتواند یک ارکستر را در کنار صحنه جای دهد.
سالن اپرا از یک پشتصحنه عظیم، چهار برابر بزرگتر از سالن، بهره میبرد. این پشتصحنه که بهعنوان «ماشین تئاتر» شناخته میشود، میتواند بهطور همزمان پنج نمایش مختلف را پشتیبانی کند.
اهمیت هنرهای نمایشی و مکانهای اختصاصی آنها برای جامعه روشن است. نیاز به معماری برای حمایت و ارتقای این هنرها غیرقابلانکار است. پس از یک سال آشفتگی و در شرایطی که بسیاری از مکانهای هنری در معرض خطر تعطیلی قرار دارند، درک این نکته ضروری است که جامعه سالم و دموکراتیک بدون آنها نمیتواند به پتانسیل کامل خود برسد.
دولتها و سرمایهگذاران، عاقلانه عمل خواهند کرد، اگر بهخاطر داشته باشند که هنر تا چه اندازه ما را بهعنوان انسان غنیتر کرده است. سرمایهگذاری مستمر در آینده هنر، باید تشویق شود تا نسلهای آینده نیز از مزایای آن بهرهمند شوند.
سالنهای کنسرت، تالارهای موسیقی و مکانهای اجرا بهمثابه نمادهای برجسته نشاط فرهنگی در چشماندازهای شهری خودنمایی میکنند. این سازهها که اغلب به نشانههای هویتی شهر تبدیل میشوند، ساکنان را به مشارکت و تجربه بیان هنری دعوت میکنند و حس اجتماع و تعلق خاطر را تقویت میسازند. برای معماران، طراحی این مکانها چالشی پیچیده بهوجود میآورد، چرا که باید تعادلی ظریف میان فرم و عملکرد وجود داشته باشد.
باید فضاهایی طراحی شوند که تجربه آکوستیک را بهینه کنند، جریان حرکت مخاطبان و اجراکنندگان را تسهیل سازند و درعینحال، بهخودیخود، مناظر بصری چشمنوازی خلق کنند. منتخب این هفته، شامل نمونههایی از آثار دفاتر معماری نوظهور و شناخته شده بینالمللی است که طیف وسیعی از مکانهای موسیقی و اجرا را به نمایش میگذارد.
از مراکز هنری و فرهنگی چندمنظوره گرفته تا سالنهای اپرا و باله، این مجموعه طرحهای پیشنهادی برای مسابقات بینالمللی، از جمله آثار معماران دیوید کاپرفیلد، طرحهای SHL و PAX Architects برای اپرای سلطنتی لهستان در ورشو و طرح حریری پونتارینی برای یک مرکز یکپارچه هنری در کانادا را شامل میشود.
معماران: دیوید کاپرفیلد، برلین (با همکاری P2PA، Wrocław)
محل: ورشو، لهستان
در اپرای سلطنتی لهستان، طبیعت و معماری بنای هنرهای نمایشی چشماندازی ایدهآل خلق میکنند. ساختارهای ساده آلاچیقها، نظم معماری پالادیان را به نمایش میگذارند. درعینحال، در تضادی دلانگیز با غنای رمانتیک منظره اطراف قرار میگیرند. سادگی و هماهنگی ساختمانها با طبیعت، پیچیدگی و ظرافتی را به این مکان میبخشد که آن را به نمادی از شکوه و عظمت تبدیل میسازد.
معماران: Studio Settanta7، GPA S.r.l.، Stain Engineering S.r.l.، Vibes S.r.l.
محل: روگوردو، ایتالیا
«چوب موسیقی – Il Bosco della Musica» در محوطه کنسرواتور جدید روگوردو واقع شده است. این مجموعه چندمنظوره که توسط Studio Settanta7 طراحی شده است، شامل کلاسهای درس، آزمایشگاهها، سالن نمایش، اقامتگاههای دانشجویی، مناطق استراحت و شادابی و همچنین بازسازی ساختمانهای سابق و کارخانه فولادسازی میشود.
معماران: SHL Architects و PAX Architects
محل: ورشو، لهستان
اپرای سلطنتی لهستان، اثر مشترک SHL Architects و PAX Architects، مانند یک غرفه هوایی ظریف در میان فضای سبز پارک خودنمایی میکند. فرم نرم و منحنی آن، رابطهای صمیمی بین بنا و پارک ایجاد میکند. فضای سرسرای اپرا، بهگونهای سیال در امتداد نما شکلگرفته است. این مکان، فضایی دلنشین و دعوتکننده را برای مخاطبان و رهگذران فراهم میکند.
انحنای ساختمان، جیبهای سبزی را در امتداد نما به وجود میآورد که فضایی برای استفاده و لذتبردن همگان به وجود میآورد. این رویکرد، نمادی از تعهد دموکراتیک این بنا به فضای عمومی پارک است.
معماران: Hariri Pontarini Architects با همکاری LMN Architects، Tawaw Architecture Collective، Smoke Architecture و SLA
محل: تورنتو، کانادا
تیمی به رهبری Hariri Pontarini Architects (HPA) برنده مسابقه بینالمللی طراحی برای بازسازی مرکز هنرهای سنت لارنس در تورنتو شد. طرح برنده با عنوان «شفافیت»، ارتباطی جسورانه با بافت تاریخی پیرامون خود برقرار میسازد و قلب شهر را با مرکز فرهنگی پویا احیا میکند.
مرکز بازسازیشده سنت لارنس، ضمن حفظ ویژگیهای برجسته فرم و مصالح بتنی خود، جهتگیری دو تئاتر را که پیشازاین در طبقه همکف با فضای عمومی محدودی در کنار هم قرار داشتند، تغییر میدهد. محور مرکزی تئاتر اصلی ۹۰ درجه میچرخد تا به سمت میدان عمومی جدیدی در خیابان اسکات باز شود. این میدان، میتواند بهعنوان امتدادی از تئاتر چندمنظوره ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ نفری عمل کند. همچنین، این امکان وجود دارد که این مرکز میزبان برنامههای عمومی متنوعی باشد.
معمار: Charbel Chlela
محل: بیروت، لبنان
در میان آشفتگی و تفرقه، پروژهای تحولآفرین در بیروت ظهور میکند که گذشته پرمخاطره خود را در آغوش میگیرد تا آیندهای جدید بسازد. این پروژه که زمانی در اثر جنگ داخلی زخمی شده بود، اکنون به دنبال احیای صلح اجتماعی از طریق بیان پرشور فرهنگ است. بیت بیروت، نماد استقامت، به فانوس صلح، حافظ خاطرات و تقویتکننده وحدت تبدیل میشود.
با درک ماهیت خط سبز، این پروژه به این منطقه حساس میپردازد و گذشته را گرامی میدارد، درعینحال بذر امید را برای تجدید میکارد و جلوهای از معماری شکل میدهد که روح تسلیمناپذیر این مکان را تجسم میبخشد.
معمار: Aedas
محل: ووهان، چین
ووهان، شهری باستانی و درعینحال متنوع با تاریخ غنی و فرهنگ سنتی است. دکتر اندی ون، مدیر ارشد طراحی جهانی Aedas و مدیر اجرایی ییجون کیان، تیمی را برای برندهشدن در این رقابت رهبری کردند. این طرح، با ادغام چشمانداز ووهان با ویژگیهای فرهنگی، به دنبال خلق یک مرکز فرهنگی-تجاری پر از ویژگیهای تاریخی و کاربردی است.
معماران: O.M.A.، ژائو پائولو باربوسا، دس. ماریا خوزه آلمیدا
محل: Ermesinde، پرتغال
این بنا، ترکیبی از حفظ صلاحیت جبهه شهری ساختمان موجود، ارجاع و خاطره ساختمان قدیمی «Cineteatro de Ermesinde» با معرفی حجم جدید با زبان معاصر است که در آن ظرفیتهای مختلفی وجود دارد. از نظر حجمی، ساختمان جدید از سه بدنه به هم پیوسته و مرتبط با یکدیگر تشکیل میشود:
معمار: استودیو نیسن ریچاردز
محل: کاردیف، ولز
طرحهای توسعه و بازسازی، توسط استودیو نیسن ریچاردز برای کلوپ موسیقی افسانهای ولزی ارائه شده است. این تالار موسیقی مردمی مشهور در کاردیف، طرحهای توسعه بلندپروازانهای را به نمایش گذاشته است که توسط معماران برنده جایزه RIBA، استودیو نیسن ریچاردز، طراحی شد. این طرحها، شامل گسترش و ارتقای محل فعلی کلوپ خواهد بود.
چشمانداز جدید این محل برگزاری افسانهای که به راهاندازی حرفه بسیاری از گروههای مشهور ولزی، از جمله Stereophonics کمک کرده است، فضایی معاصر و کاملا در دسترس را ارائه میدهد. این فضا، تعامل را بالا میبرد و فعالیتهای Clwb Ifor Bach را در راستای اهداف خیریهاش ارتقا میبخشد.
در دنیای امروز که بهطور فزایندهای دیجیتالی میشود، هنرهای نمایشی و مکانهای اختصاصی آنها بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارند. این مکانها، فضایی را برای گرد هم آمدن مردم، به اشتراک گذاشتن تجربیات و اتصال با یکدیگر بهعنوان یک جامعه فراهم میسازند. آنها همچنین به ما یادآوری میکنند که انسانها موجوداتی خلاق و با احساسی هستند که نیاز به داستانسرایی، خودبیانگری و اتصال با یکدیگر دارند.
در دنیای رقابتآمیز فروشگاههای لوکس، تجربه خریدی فراموشنشدنی، کلید موفقیت است. طراحان همواره در تلاشاند…
صرفنظر از حوزه فعالیت، هر کسبوکاری آرزو دارد روی مشتریانش تاثیر مثبتی بگذارد. چرا که…
رنگها، ابزار قدرتمندی در دست هنرمندان، طراحان و روانشناسان هستند و بهطور چشمگیری بر بهرهوری،…
رشد روزافزون شرکتها، تقاضا برای فضاهای اداری کوچک را بهشدت افزایش داده است. به همین…
در دنیای امروز که فضاهای کاری بهسرعت در حال کوچکتر شدن هستند، معماری داخلی فضاهای…
معماری داخلی فضاهای تجاری، تلفیقی هوشمندانه از زیباییشناسی، روانشناسی و عملکرد است که باهدف ایجاد…